کد مطلب:162473 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:152

ابن یمین
امیر محمود بن امیر یمین الدین محمد طغرایی، در عهد سلطان محمد خدابنده می زیست. او در قریه ی فریومد سبزوار متولد شده و هشتاد سال عمر كرد و به سال 769 ه.ق. در همان قریه درگذشت و در مقبره ی پدر شاعر خود مدفون گردید. در جنگی كه میان امیر وجیه الدین مسعود سربداری و ملك معزالدین روی داد، دیوان ابن یمین مفقود گردید. وی آنچه از اشعارش در دست دیگران بود فراهم آورد و شاید چیزی بر آن افزوده باشد. [1] .



شنیدم ز گفتار كارآگهان

بزرگان گیتی، كهان و مهان



كه پیغمبر پاك والا نسب

محمد سر سروران عرب



چنین گفت روزی به اصحاب خود

به خاصان درگاه و احباب خود



كه چون روز محشر درآید همی

خلایق سوی محشر آید همی



منادی برآید به هفت آسمان

كه ای اهل محشر كران تا كران



زن و مرد چشمان به هم برنهید

دل از رنج گیتی به هم برنهید



كه خاتون محشر گذر می كند

ز آب مژه، خاك تر می كند



یكی گفت كای پاك بی كین و خشم

زنان از كه پوشند باری دو چشم؟



جوابش چنین داد دارای دین

كه بر جان پاكش هزار آفرین



كه فردا كه چون بگذرد فاطمه

زغم جیب جان بردرد فاطمه



ندارد كسی طاقت دیدنش

ز بس گریه و سوز نالیدنش



به یك دوش او بر، یكی پیرهن

به زهر آب آلوده بهر حسن



ز خون حسینش به دوش دگر

فروهشته آغشته دستار سر






بدین سان رود خسته تا پای عرش

بنالد به درگاه دارای عرش



بگوید كه خون دو والا گهر

ازین ظالمان هم تو خواهی مگر



ستم، كس ندیده ست ازین بیشتر

بده داد من چون تویی دادگر



كند یاد سوگند یزدان چنان

به دوزخ كنم بندشان جاودان



چه بد طالع آن ظالم زشت خوی

كه خصمان شوندش شفیعان اوی [2] .



الا ای خردمند پاكیزه رای

به نفرین ایشان بر گشای



وزان تو ز یزدان جان آفرین

بیابی جزای بهشت برین





[1] خلاصه از فرهنگ معين.

[2] مضمون اين بيت است:



ويل لمن شفعائه خصمائه

والصور في يوم القيامة ينفخ.